اظهارنظرهای مقامات رسمی از وزیر امور خارجه گرفته تا دستیارانش و نمایندگان پارلمان و سپس رسانههای دولتی، رادیو و تلویزیون و روزنامهها همه و همه چنین نشان میدهد که توطئهای بزرگ علیه حاکمیت و امنیت ملی مصر خنثی شده است. در این حمله سیاسی تبلیغاتی دشنامی و اتهامی نمانده که بر زبان آورده نشود.
ازجمله آنکه «خرابکاران حزبالله که به دستور تهران به مصر رفته و حاکمیت مصر را زیر پا گذاشتهاند قصد دست زدن به یک رشته انفجار و ترور داشتهاند. آنها برای حمله به کشتیها در کانال سوئز و کشتار جهانگردان و ترور شخصیتهای سیاسی و در نهایت سرنگونی رژیم برنامهریزی کرده بودند.» تنها اتهامی که دیگر از آن سخنی به میان نمیآید این است که این اشخاص تلاش میکردهاند کمکهایی را برای مقاومت فلسطین در نوار محاصرهشده غزه ارسال کنند و هیچ برنامه دیگری نداشتهاند.
البته سابقه دستگاههای اطلاعاتی مصر و نیز دستگاههای امنیتی و قضایی نشان میدهد که آنها در سناریوسازی و داستانپردازی علیه ایران بسیار چیرهدستند بهویژه که از زمان امضای موافقتنامه کمپدیوید بین آنها و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و اسرائیل هماهنگی کامل وجود دارد. با این حساب اهدافی در چارچوب همین هماهنگیها یعنی خدشهدار کردن چهره مقاومت در لبنان و فلسطین و ارائه خوشخدمتی از سوی دستگاههای مصری به آمریکا و اسرائیل بدیهی بهنظر میرسد اما با توجه به تحولات منطقهای بهنظر میرسد که هدف یا هدفهای دیگری نیز مطرح باشد که در اینجا میتوان به 2 هدف مهم اشاره کرد.
نخست آنکه پیش از آغاز این هیاهو، صحنه مصر شاهد موجی از اعتراضها و تظاهرات از سوی قشرهای مختلف جامعه علیه فساد حاکم بر کشور بود که در روز 6 آوریل به اوج خود رسید. طبیعی است که دستگاههای مصری در چنین شرایطی با ساختن یک سناریوی پرهیاهو ضمن دامن زدن به احساسات میهنی برخی از افراد سادهنگر در پی فرافکنی برآیند تا اذهان عمومی را از آنچه در کشور میگذرد منحرف و متوجه یک خطر خارجی کنند.
هدف دوم که برخی از تحلیلگران امور منطقه از آن یاد کردهاند ممکن است این باشد که احتمالا رژیم صهیونیستی قصد دارد دست به حماقتی جنونآمیز علیه مقاومت اسلامی یا ایران در منطقه بزنند و آنچه قاهره آن را آغاز کرده در واقع آتش علیه تبلیغاتی برای یک چنین حماقت احتمالی است تا مقاومت نتواند مانند تابستان سال 2006 در جنوب لبنان یا در جریان حوادث اخیر در غزه افکار عمومی منطقه را بهحرکت درآورد.
اما نکته مهم اینجاست که در شرایط کنونی منطقه و با گسترش وسایل ارتباطی و رسانهای و بالا رفتن سطح آگاهی در افکار عمومی، دیگر نمیتوان مردم را با این سناریوهای پوسیده و نخنما فریب داد. پیگیری نظرسنجیها و مطالب روزنامههای آزاد و پایگاههای اینترنتی و بازتاب این داستانپردازیها در سطح منطقه نشان میدهد که دستگاههای مصرفی نهتنها به هیچ توفیقی دست نیافتهاند بلکه با این جنجال و اتهامات واهی کاری کردهاند که بر محبوبیت حزبالله و حماس افزوده شود.
سرانجام اینکه سلیم غروز، نویسنده شوخطبع مصری در این باره به نکته جالبی اشاره میکند. وی پس از تشریح فعالیت رسانههای دولتی بهویژه رادیو و تلویزیون قاهره مینویسد: «تلویزیون دولتی مصر صاحب کرامت است زیرا به هر کسی حمله میکند آن کس محبوب تودههای مردم میشود!» و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!